شعر” قند خونین “بمنا سبت سالگرد شهدای بستان شعرسروده شده دروصف شهدای مهاباد اصفهان شبی در جبهه ی بســــتان بودم کنــار حله ی دوســتان بودم من و غفار و میرک هرسه بودیــم (1 میـان آتش و خون زنده بودم منّور آمد و جزغـاله کرد ... ادامه مطلب »
درد و دل يك آزاده….
ای کاش هنوز هم در اسارت بودم . تا حرص و ولع جمع اوری پول و ثروت را هرگز نمیدیدم ! تا برچیده شدن مهربانی و برادری را درک نمیکردم ! تا گم شدن در صحرای بی عاطفگی را لمس نمیکردم ! تا درد سر درگمی را احساس نمیکردم ! تا ناله کمر درد بیماربر بیمارستان را نمیشنیدم ! آنجا ... ادامه مطلب »
عده اي در خون و آتش…
عده ای در خون و آتش، عـــــده ای در پول خلق هر دو رقصیدند، اما این کجـــــا و آن کجـــــا؟ عده ای سرب و گلوله، عده ای میلیــــــــــاردهـا هردو تا خوردند، اما این کجــــــا و آن کجــــــا؟ عده ای بر روی میــــــــــن و عده ای بر بال قــــو هر دو خوابیــدند، اما این کجــــــا و آن کجــــــا؟ این یکی از ... ادامه مطلب »
شعر شهدا
شهیدان جان فدا کردند و رفتند به کار خود صفا کردند و رفتند به پاکی و صداقت خط سرخ را به پیمودند وفا کردند و رفتند شهیدان گوهر دریای ناب اند شهیدان ناظر و حاضر جوابند شهیدان شاهدو شمع و شهاب اند در این دنیای و انفسای امروز شهیدان گوهر دریای ناب اند منبع: وبلاگ آقاي سهراب كريمي ادامه مطلب »